آیه 90 سوره نمل
<<89 | آیه 90 سوره نمل | 91>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و کسانی که بدکار و زشت کردار آیند به رو در آتش جهنم افتند. (و به آنها خطاب شود که) آیا (این عذاب آتش دوزخ) جز آن است که جزای اعمال شماست؟
و آنان که کارهای بد و زشت بیاورند به رو در آتش افکنده می شوند؛ [و به آنان گویند:] آیا جز آنچه انجام دادید پاداشتان داده اند؟
و هر كس بدى به ميان آورد، به رو در آتش [دوزخ] سرنگون شوند. آيا جز آنچه مىكرديد سزا داده مىشويد؟
و آنان را كه كارهاى بد مىكنند سرنگون در آتش اندازند، آيا جز بر وفق كارهايى كه كردهايد كيفر يابيد؟
و آنها که اعمال بدی انجام دهند، به صورت در آتش افکنده میشوند؛ آیا جزایی جز آنچه عمل میکردید خواهید داشت؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- كبت: كب (بر وزن عقل): بر رو در انداختن، راغب گويد، «اسقاط الشيء على وجهه».
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ «89»
هر كس كار نيكى بياورد، پس براى او (پاداشى) بهتر از عملش خواهد بود، و آنان از هراس آن روز ايمن هستند.
وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «90»
و هركس كه كار بدى بياورد، پس به رو در آتش (دوزخ) سرنگون شوند، (به آنان گفته شود:) آيا جز آنچه مىكرديد سزا داده مىشويد؟
«1». تفسير راهنما.
جلد 6 - صفحه 467
نکته ها
كلمهى «كبت» به معناى سرنگون شدن است.
لذّتها، طغيانها و تندروىهايى كه در اثر گناه در دنيا پيدا مىشود، در قيامت با سوختندر آتش، به ذلّت و خوارى تبديل خواهد شد.
يكى از بركات قرآن آن است كه راه را براى رشد و سعادت همگان باز كرده و فرموده است:
هر كس كار نيكى انجام دهد، پاداشى بهتر از آن به او عطا مىشود؛ بدون اين كه سنّ و نژاد و جنسيّت در كار باشد. نيكى را نيز مطلق بيان كرده «الحسنة» تا تمام نيكىها را شامل شود، قبول رهبرى حقّ، راه حقّ، كلام حقّ، شغل حقّ، انتخاب حقّ و ... كه در روايات به بعضى از اين نمونهها اشاره شده است، لكن هر كار نيكى از هر كسى كه باشد، اگر با ريا، غرور، عجب و گناه از بين نرود و سالم به مقصد برسد، پاداش مضاعف دارد. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ»
در دو آيه قبل خوانديم كه بعد از نفخهى صور همه در هراسند، جز آن كس را كه خداوند بخواهد. در اين آيات مىفرمايد: خداوند كسانى را از هراس و فزع درامان قرار مىدهد كه نيكى را با خود به صحنهى قيامت بياورند.
پیام ها
1- علم خداوند به كارهاى نيك ما، عامل تشويق به انجام نيكىها است. «إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ»
2- مهمتر از انجام كار نيك در دنيا، بردن آن به صحنهى قيامت است. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»
3- آينده در گرو اعمال ماست. مَنْ جاءَ ... فَلَهُ ... (هر عملى عكس العملى دارد).
4- نيكىها را قبل از منكرات مطرح كنيم. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ»، سپس «مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ»
5- براى رشد خوبىها، تشويق خوبان ضرورى است. «مَنْ جاءَ- فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»
6- تشويق و تهديد، در كنار هم موثرند. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ- مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ»
7- پاداشهاى الهى برتر از كار ماست. (پاداش بعضى كارها دو برابر است،
جلد 6 - صفحه 468
«الضِّعْفِ» «1» بعضى چند برابر «أَضْعافاً» «2»* بعضى ده برابر «فَلَهُ عَشْرُ» «3» تا هفتصد برابر و بيشتر، كه «خَيْرٌ مِنْها» همهى آنها را شامل مىشود.
8- نيكوكارى، عامل نجات در قيامت است. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ- مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»
9- بهتر بودن پاداشهاى الهى مطلق است، هم از نظر زمانى ابدى است و هم از نظر مقدار، چند برابر عمل ماست. «خَيْرٌ مِنْها»
10- بالاتر از عذاب، خوارى انسان است. «فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ»
11- كيفرهاى الهى بازتاب اعمال و تجسّم عملكرد ماست. آرى كسانى كه بعد از شنيدن حقّ، روى خود را از آن بر مىگردانند، در آن روز با صورت به دوزخ مىافتند. «هَلْ تُجْزَوْنَ»
12- پاداشهاى الهى، چند برابر است؛ «خَيْرٌ مِنْها» ولى كيفرهاى او يك برابر و عادلانه است. «ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
13- معاد جسمانى است. «وُجُوهُهُمْ»
14- اعمال انسان در قيامت مجسّم شده وانسان را گرفتار مىكند. «هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (90)
وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ: و هر كه بيايد به صفت بدى كه آن كفر و شرك و معصيت و شر باشد، فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ: پس نگونسار كرده شود روىهاى ايشان در آتش، يعنى آنها را سرنگون در جهنم سازند و آنها را به جهنم اندازند؛ خزنه به آنها گويند: هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: آيا جزا داده شديد، يعنى جزا نداد شما را مگر آنچه كه بوديد بجا مىآورديد در دنيا از اعمال ناشايسته؛ يعنى اين جزاى افعال شماست كه به شما رسيده به عدل نه به ظلم.
احاديث خاصه و عامه وارد شده كه مراد «حسنه» آيه شريفه، ولايت و محبت اهل بيت عصمت؛ و مراد به «سيئه» بغض و عداوت ايشان است كه آن مايه نجات و بهشت و اين موجب هلاك و جهنم مىباشد.
1- كافى به اسناد خود از حضرت باقر عليه السّلام، و در ينابيع المودّة- داخل شد ابو عبد اللّه جدلى بر حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: يا ابا عبد اللّه ألا اخبرك بالحسنة التّى من جاء بها ادخله اللّه الجنّة و السّيّئة التّى من جاء بها اكبّه اللّه فى النّار و لم يقبل معها عملا قلت بلى، قال: الحسنة حبّنا و السّيّئة بغضنا.
فرمود اى ابا عبد اللّه، آيا خبر دهم تو را از فرمايش خداوند عز و جل «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ ... وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ» گفت: بلى فدايت شوم. فرمود: حسنه، معرفت ولايت و دوستى ما اهل بيت است؛ و سيئه، انكار ولايت و دشمنى ما اهل بيت است «1». و چندين حديث بدين مضمون در ينابيع الموده «2».
2- ابو القاسم حسكانى حاكم از علماء عامه روايت نموده از جابر بن عبد اللّه
«1» بحار الانوار، ج 7، باب 15، روايت 76 و 77، ص 305- 304، بنقل از كافى و محاسن و تفسير فرات.
«2» ينابيع المودة، حافظ سليمان قندوزى حنفى، باب 25، ص 98- 97.
جلد 10 - صفحه 92
از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه: قال: يا علىّ لو أنّ امّتى صاموا حتّى صاروا كالاوتاد و صلّوا حتّى صاروا كالحنايا ثمّ ابغضوك لأكبّهم اللّه على مناخرهم فى النّار.
فرمود: اى على، اگر امت من روزه بدارند كه از غايت لاغرى چون زه كمان شوند و نماز گذارند كه از بسيارى آن مانند كمان دو تا شوند و تو را دشمن داشته باشند حق تعالى ايشان را به روى آتش جهنم اندازد «1».
3- اخرج ابن المغازلىّ عن الزّهرى قال سمعت انس بن مالك يقول: و اللّه الّذى لا اله الّا هو سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يقول: عنوان صحيفة المؤمن حبّ على بن أبي طالب عليه السّلام، انس بن مالك گويد: سوگند به وحدانيت خدا شنيدم از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: عنوان صحيفه مؤمن، دوستى على بن أبي طالب عليه السّلام است «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (89) وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (90) إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَها وَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (91) وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ (92) وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93)
ترجمه
هر كه آورد خوبى را پس براى او است بهتر از آن و ايشان از هراس چنين روز ايمنند
و كسانيكه آورند بدى را پس نگو نسار كرده شود رويهاشان در آتش آيا جزا داده ميشويد جز آنچه را بوديد كه ميكرديد
جز اين نيست مأمور شدم كه بپرستم خداوندگار اين شهر را كه محترم گردانيد آنرا و مر او را است همه چيز و مأمور شدم كه باشم از منقادان
و آنكه بخوانم اين قرآن را پس آنكه هدايت يافت پس جز اين نيست كه هدايت مىيابد براى خودش و آنكه گمراه شد پس بگو جز اين نيست كه من از بيم دهندگانم
و بگو ستايش خداى را است زود باشد بنماياند بشما آيتهايش را پس بشناسيد آنها را و نيست پروردگار تو بيخبر از آنچه ميكنيد.
تفسير
خداوند متعال بمناسبت ذكر افعال عباد و احوال معاد در آيات سابقه ميفرمايد هر كس در دنيا كار خوب و شايسته انجام داده خداوند در آخرت جزاى بهتر و برترى باو عنايت ميفرمايد و چنين اشخاص نيكوكار از هول و هراس بزرگ در چنين روزى ايمنند و بعضى فزع يومئذ باضافه قرائت نمودهاند يعنى
جلد 4 صفحه 170
از ترس آنروز در امانند و كسانيكه در دنيا كار بد و ناشايسته انجام داده باشند برو در آتش جهنم انداخته شوند و بآنها از روى ملامت گويند آيا غير از جزاى اعمال زشت شما بشما داده ميشود و در روايات كثيره از اهل بيت عصمت و طهارت حسنه و سيّئه در اين دو آيه بمحبّت و ولايت ايشان و انكار آن و عداوت اين خاندان مخصوصا امير مؤمنان عليهم السلام تفسير شده و نيز خداوند به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه در مقابل كفار براى اظهار ثبات قدم در توحيد و دين حق بفرمايد من فقط مأمورم عبادت كنم خداوندگار اين شهر مكه را كه محبوبترين شهرها است نزد من و خداوند آنرا محترم قرار داده و محل امن و امان براى بندگان و حرام فرموده صيد كلّيه حيوانات و رمانيدن آنها را از آن و بريدن درخت و كندن گياه آنرا و اين نه براى آنستكه خداوند فقط مالك آن شهر يا خانه كعبه است چون از آن حق و مملوك او است هر موجودى از موجودات بلكه اضافه رب بآن بلد براى شرافت آنست و من مأمورم كه مطيع و منقاد او باشم و قرآن را كه كتاب او است بر مردم قرائت نمايم پس هر كس بآن هدايت يابد سعادت يافته و بر نفع او است و هر كس بگمراهى باقى ماند و بآن هدايت نيابد بايد بگويم من بوظيفه خود عمل نمودم كفر شما زيانى بر من وارد نميكند بعهده پيغمبر ابلاغ حكم خدا و تخويف از تخلّف آنست حمد خداى را كه توفيق انجام وظيفه را بمن عنايت فرمود و بعد از اين خداوند آيات و امارات قدرت خود را در دنيا و آخرت بشما نشان خواهد داد و ضرب دست اولياء خدا و مجاهدين اسلام را مىبينيد و آنها را ميشناسيد ولى آنوقت معرفت فائده ندارد و تصور نكنيد مهلتى كه خداوند بشما داده و ميدهد براى آنستكه از اعمال ناشايسته شما غافل است بلكه براى مدارا و فرصت تنبّه و تكميل استحقاق و مصالح ديگرى است كه مكرر ذكر شده و قمى ره نقل فرموده كه مراد از آيات امير المؤمنين و ائمه اطهار عليهم السلامند كه در رجعت بدنيا دشمنانشان ايشانرا مىبينند و ميشناسند و امير المؤمنين عليه السّلام فرموده و اللّه خداوند بزرگتر از من آيتى ندارد و يعملون بصيغه مغايب نيز قرائت شده است و ثواب قرائت اين سوره و سوره قبل و بعد كه اول آنها طاوسين است ذكر شد و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 4 صفحه 171
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّت وُجُوهُهُم فِي النّارِ هَل تُجزَونَ إِلاّ ما كُنتُم تَعمَلُونَ (90)
و كسي که بيايد فرداي قيامت با سيئه پس برو افتاده ميشود در آتش آيا جزا داده ميشويد مگر آنچه که بوديد عمل ميكرديد.
وَ مَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ مراد اينکه نيست که و لو با يك معصيت وارد محشر شود و بقيه اعمالش حسنه باشد زيرا او جاء بالحسنة و السيئه بلكه مراد اينست که هيچ حسنه نداشته باشد فقط سيئه و اينکه مخصوص است به اينكه بي ايمان از دنيا رود که تمام حسناتش باطل باشد چون مشروط بايمان است و مشروط منتفي ميشود بانتفاء شرطش و شاهد بر اينکه دعوي آيه شريفه قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلي أَنفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ (زمر آيه 53) پس مصداق:
فَكُبَّت وُجُوهُهُم فِي النّارِ نيستند فقط غير اهل ايمان هستند و از اينکه جهت در اخبار
جلد 14 - صفحه 197
سابقه تفسير فرمودند بانكار ولايت و بغض اهل بيت که اينکه يكي از اسباب زوال ايمان و مصاديق بيايمانيست و الا مصاديق آن بسيار است مثل شرك و كفر و فرق ضاله از مسلمين بلكه فرق ضاله از شيعه مثل كيساني واقفيه زيديه حنفيه و بالجمله غير اثني عشريه بلكه در اينکه طائفه هم منكر يكي از ضروريات دين يا ضروريات مذهب شود يا بدعتي در دين گذارد يا توهين بمقدسات ديني كند يا مرتكب معاصي که باعث زوال ايمان و لو در حال نزع بشود و جامعش اينكه بيايمان از دنيا رود.
هَل تُجزَونَ يعني هرگز خدا اينکه نحو جزاء نميدهد.
إِلّا ما كُنتُم تَعمَلُونَ إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ (نساء آيه 40) إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ النّاسَ شَيئاً (يونس آيه 44) وَ لا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (كهف آيه 49).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 90)- سپس به نقطه مقابل این گروه پرداخته، میگوید: «و کسانی که «سیئه» و کار بدی انجام دهند به رو در آتش افکنده میشوند»! (وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ).
و جز این توقعی نمیتوانند داشته باشند «آیا جزایی جز آنچه عمل میکردید خواهید داشت»؟! (هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
آنها هنگامی که مواجه با حق میشدند، صورت خود را بر میگرداندند و با همان صورت از گناه استقبال میکردند اکنون باید گرفتار چنین مجازاتی شوند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص495
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم